» خانم پول پرست و تبلیغ فمینیست !!!

در جوامع شرقی عادت غالب اجتماعات انسانی بر این است که مشکلات اجتماعی را بدون هیچ گونه اندیشه ای بر گردن دولتها و حکومتها بیاندازند . ما عادت داریم بدون اینکه مشکلات مختلف اجتماعی و فرهنگی را ریشه یابی کنیم سریعترین و آسانترین راه را برگزیده و آن را مقصر بدانیم . این فرهنگ شاید از کودکی در ما شکل گرفته است ، درست از زمانی که نتوانستیم با دقت راه برویم و چون به دیوار خوردیم ، مادربزرگمان دیوار را کتک زد و او را مقصر دانست که بر سر راه ما قرار گرفته است!

آری ، افرادی که اینگونه تربیت شده و بزرگ شوند در سنین بالا نیز به جای یافتن منشاء واقعی مشکلات و حل کردن آنها ، تنها به مقصر دانستن عاملی بیرونی اکتفا کرده و خود را اساسا اصلا مقصر نمیدانند . اکنون می خواهم نمونه ای از این رفتار را در این مختصر ذکر کرده و به ریشه یابی آن بپردازیم . مثالی که آورده خواهد شد مثال ساختگی نیست بلکه موضوعیست که در جهان پیرامونی ما اتفاق افتاده و عینا ماجرایش را برای ریشه یابی نقل خواهم کرد .

اکثر ما ، مخصوصا عده ای که تلاش می کنند برای برابری حقوق زنان و مردان ، نظام حاکمیت و دولت را مقصر دانسته و آن را علت عدم برابری حقوق زنان با مردان میدانیم . حال آنکه اگر اعمال مختلف خویش را ریشه یابی کنیم خواهیم دید که خود ما مقصریم و دولتها و حکومتها ، تنها عرف رفتاری ما را به عنوان قانون و روند اجتماعی در نظر گرفته اند و چیزی را از خود نساخته اند . برای نمونه به این مثال دقت فرمایید :

مطلب مرتبط آیا مدیتیشن می تواند افکار منفی را از بین ببرد؟

در جمع دوستان ، خانمی را می شناسم که در هر اجتماع دوستانه و خانوادگی مدام از حقوق زنان سخن می گفت و ادعا می کرد که حقوق زنان در کشور عزیزمان پایمال می شود . ما کاری به درجه ی صحت یا نادرستی سخن او در این مقاله نداریم ولیکن می خواهیم به ریشه یابی آن اختلافها بپردازیم . فرد مذکور مدام از جوانب مختلف قانونی نظام اجتماعی و قانونی کشورمان خرده گرفته و از آنها شکایت داشت . عدم برابری سهم الارث ، عدم برابری حق طلاق و غیره جزو نکاتی بود که آن خانم مدام از آنها صحبت می کرد . از آنجایی که شخص مذکور علاقه ی بسیار زیادی به پول و مادیات و تجملات زندگی داشت ، اکثر ایراداتش بر نظام قانونی کشور در زمینه ی مادیات بود . هر ایرادی را که می گرفت نتیجه اش این بود که باید پول بیشتری به ایشان بدهند . گویا اساسا حقوق افراد را تنها در پول مشاهده می کرد . کار به جایی رسید که چندین بار حق ازدواج مجدد مردان را زیر سوال برده و گفت چرا مردها بتوانند چند زن بگیرند؟!

البته باز عرض می کنم که هدف ما از این مقاله این نیست که بگوییم فلان مطلب درست است یا غلط برای همین در مورد تعدد زوجات بحث نخواهیم کرد بلکه می خواهیم این تفکر اجتماعی را ریشه یابی کنیم و به این نتیجه برسیم که هیچ حکومتی بدون عرف اجتماعی قانونی را تصویب نمی کند .

این ایراد گرفتنها گذشت و آن خانم هر روز بیش از قبل ایرادهای پول پرستانه نسبت به حقوق زنان میگرفت و مدام با داد و بیداد خودش را علمدار نهضت فمینیست و مدافع حقوق زنان می دانست . تا اینکه زمانی رسید که مردی که وضع مالی خوبی داشت از او خواستگاری کرد . آن مرد پنج زن گرفته بود و همه را طلاق داده بود بجز زن آخری . این خانم مدافع حقوق زنان ، به باور شما چه کاری باید انجام می داد؟ به باور من باید سریعا درخواست خواستگاری را رد می کرد ، ولی اینگونه نشد . او درخواست خواستگاری را به یک شرط قبول کرد . به شرط اینکه خواستگار ، زن پنجمش را هم طلاق بدهد و تنها با او زندگی کند !!!

آری ، خانم فمینیست اکنون به تحریک پول در دامی افتاده بود که سالها بر ضد آن تبلیغ می کرد . این حداقل چیزی را که از او برای دیگران روشن میساخت ، عدم شخصیت ثابت و اخلاقی وی بود . او که سالها اندیشه ای را فریاد میکشید ، حالا خودش لگدکوب کننده ی حقوق چهار زن قبلی و زن پنجم بود . در پایمال کردن حقوق زنان آنقدر مصمم بود که آواره کردن زن پنجم را هم از خواستگار خود خواسته بود . آری صحنه ی شعار دادن با صحنه ی عمل بسیار متفاوت است . دختری که سالها در جمع دوستان و هم دانشگاهی ها در دانشگاه و محیط حافظیه ، داد از حقوق زنان زده و ادعای فمینیستی داشت اکنون در جمع بانوان به عنوان فردی که برای پول تمام ارزشهای خود را زیر سوال می برد مطرح و شناخته شده بود . چنین افرادی بسیار خطرناک هستند چون به راحتی می توانند همه ی باورهای خود را برای دسته ای اسکناس کنار بگذارند . ضمن اینکه خوانندگان عزیز را دعوت می کنم که از چنین افرادی فرار کنند آن عزیزان را به قضاوتی منصفانه فرا میخوانم .

آیا نظام حاکمیت ایشان را مجبور کرده بود که زن ششم کسی شود؟!

آیا نظام دولتی ایران از ایشان خواسته بود که طلاق دادن زن پنجم و آواره کردن او با چند بچه را جزو شروطش برای ازدواج بگذارد؟!

آیا قوای حاکمیتی در گوش ایشان خوانده بودند که پول را بچسبد و بیخیال حقوق زنان شود؟!

پاسخ همه ی اینها منفی است ، او خود بر خلاف حقوق زنان قیام کرده بود . حال دو حالت را میتوان در نظر گرفت

حالت اول اینکه ایشان از همان سالها که از حقوق زنان سخن میگفته به چنین چیزی اعتقاد نداشته و بر اساس مصلحتهایی چنین سخنانی را بر زبان میرانده است

حالت دوم اینکه در آن سالها به حقوق زنان باور داشته ولیکن با دیدن پول باورهایش را به دور ریخته چرا که پول برایش ارزش بیشتری از حقوق بشر داشته و احتمال می داده که چنین فرصتی دیگر برایش پیش نیاید پس به هر قیمت دلبر ششم فردی شدن را پذیرفته .

آری دوستان عزیزم ، بی شک حکومتها در وضع قوانین بسیار مسئول هستند

بی شک حکومتها تعهد به افراد جامعه دارند

بی شک حکومتها مسئولیت های بسیار سنگین و حساسی دارند

اما راستش را بخواهیم ، عرف باور و رفتاری یک جامعه از همه چیز مهمتر است و عرف جامعه از تکرار رفتارهای فردی در سطح وسیع به وجود می آیند . اگر من به عنوان یک مرد اجازه ندهم که حقوق زنهای اطرافم را زیر پا بگذارم ، اگر دیگری به عنوان یک زن در برابر هیچ قیمتی حاظر به زیر پا گذاشتن حقوق همجنس خود نشود ، حکومتها قطعا بر خلاف حقوق زن یا مرد عمل نخواهند کرد . این است که در علوم انسانی ریشه ی قانونها و عرفها دیده می شود و تنها به ظاهر کفایت نمی شود . پس اگر چیزی را در سطح اجتماع می خواهیم ، آن را اول در خود و در محیط خانه ی خود به وجود آوریم و یقین داشته باشیم که در این صورت ، حکومتها و دولتها نیز به خواسته های ما احترام خواهند گذاشت . پس وقتش رسیده به جای احساسی تصمیم گرفتن و خراب کردن شرایط اجتماعی و برهم زدن نظم اجتماعی ، نخست خودمان را اصلاح کنیم ، باقی اش به خودی خود اصلاح خواهد شد .

این مثال واقعی کوچکی بود برای تفکر و تعمق مهربان یاران ، قطعا هر عزیز خواننده ای مثالهای زیادی در اطراف خود از این قبیل می شناسد . پس از امروز به جای اینکه از شما بخواهم درست عمل بفرمایید اول خودم درست عمل کنم ، اگر همه این کار را بکنیم ، جامعه ی بهتر و متمدنانه تری خواهیم داشت .

با سپاس

محسن نامدارزاده

م.ن.صفا

تگ ها : سبک زندگی فرهنگی محسن_نامدارزاده م_ن_صفا

۰ نظر / ۴۹۵ بازدید